همسر شهید کشوری از دعاهای شهید میگوید/ اگر شهید کشور برگردد دوباره همان مسیر را میرود
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۹۱۸۹۴۴
همسر شهید کشوری با اشاره به اینکه این شهید بزرگوار تا زمان انقلاب شور و حرارت عجیبی در شهید وجود داشت، گفت: همیشه دعا میکردند: «خدایا من زنده باشم و روزی که آمریکاییها و شاه از ایران میروند را ببینم.»
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا حاجیهخانم شیرین سیلاخوری در گفتوگو با خبرنگار بلاغ، اظهار کرد: شهید کشوری از کودکی محبوبیت خاصی بین فامیل و اقوام داشت و نگین انگشتری محفلهای خانوادگی و فامیلی بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: شهید کشوری پسرعمه من بودند و از کودکی ایشان را میشناختم.
همسر شهید کشوری با اشاره به اینکه بعد از اتمام دبیرستان شهید کشوری و قبولی در امتحان افسری هوانیروز با شهید احمد نامزد شدیم، تصریح کرد: در اسفند سال 55 مراسم ازدواج ساده و بدون تشریفاتی را برگزار کردیم.
وی افزود: تنها خرید ازدواج ما لباس و حلقه بود و مراسم ازدواج ما هم در خانه پدری ما برگزار شد.
حاجیهخانم سیلاخوری با بیان اینکه بعد از ازدواج به کرمانشاه محل خدمت شهید کشوری رفتیم، اظهار کرد: از همان سالهایی که نامزد بودیم شهید کشوری مطالعه، تحقیق و بررسی بسیاری در دین داشتند و مسائل را بهخودیخود قبول نمیکردند.
همسر شهید کشوری با اشاره به اینکه تا زمان انقلاب شور و حرارت عجیبی در شهید وجود داشت، تصریح کرد: همیشه دعا میکردند: «خدایا من زنده باشم و روزی که آمریکاییها و شاه از ایران میروند را ببینم.»
وی ادامه داد: شهید با حسرت خاصی میگفتند: «خدایا! آیا میشود روزی بیدار شوم و دیگر شاه در این مملکت نباشد.»
حاجیهخانم سیلاخوری به فعالیت شهید کشوری در حوزه کمک به محرومین کرمانشاه اشاره میکند و میگوید: شهید احمد با کمکهای خود و جمعآوری اعانه از طرف دوستان خود، کمکها را بین مردم توزیع میکردند و حتی میگفتند این کمکها از طرف آقای خمینی (امام راحل) است.
وی افزود: روزی که در پایگاه هوانیروز برای خانمها دوره کلاسهای قرآن داشتم، خانمی به حضرت امام(ره) توهین کرد و من به دفاع از امام راحل پرداختم، دو روز بعد از این موضوع رکن دو شهید احمد را خواست و به ایشان گفت همسر شما برای خمینی (امام خمینی (ره)) تبلیغ میکند.
همسر شهید کشوری با اشاره به اینکه بعد از این موضوع شهید به من گفت میترسم شما درگیر این موضوعات شوید و بگذارید خود من درگیر این مسائل شوم، برای همین شما را به تهران میبرم، تصریح کرد: بعد از این موضوع شهید کشوری را به پیرانشهر فرستادند تا در متن کار نباشد اما به حمد خدا انقلاب به پیروزی رسید.
وی ادامه داد: بعد از پیروزی انقلاب، ضدانقلاب فعالیتهای خود را آغاز کرد و شهید کشوری در این دوره یک دقیقه آسایش نداشتند و دائم در فعالیت بودند.
حاجیهخانم سیلاخوری بابیان اینکه شهید به دوستان و همکاران خود در داخل و خارج پایگاه جهت میدادند تا در کارها سمت خدایی داشته باشند، اظهار کرد: شهید احمد میگفتد: «درست است کار میکنیم اما کار ما باید جهت داشته و مسیرش به سمت خدا باشد.»
وی افزود: ایشان میخواستند آنچه خود از سرچشمه حیات به دست آورده بودند را در اختیار دیگران قرار دهند تا از آن استفاده کنند و معتقد بودند اگر کار میکنید باید کار شما مسیر خدایی داشته باشد.
همسر شهید کشوری با اشاره به اینکه شهید احمد خرداد سال 59 در درگیریهای کردستان دچار جراحت شدید شدند، به خاطر جراحیهای سنگین روی گردن، دست و سینه تا مدتی نمیتوانستند پرواز کنند، تصریح کرد: از خرداد تا شهریور 59 به بیمارستان رفتوآمد داشتند.
وی ادامه داد: شهریور 59 زمانی که ایشان برای درآوردن ترکشهای سینه خود عمل داشتند فرزند پسرمان به دنیا آمد و 20 روز بعد از عمل جراحی شهید کشوری به کرمانشاه رفتیم.
حاجیهخانم سیلاخوری با بیان اینکه 31 شهریور جنگ آغاز شد و شهید کشوری جزو اولین نفراتی بود که همان روز حمله به سمت پادگان رفت، اظهار کرد: از شهید پرسیدم به کجا میرود که در پاسخ گفت باید بالگردها را بهجای امن منتقل کند.
وی افزود: یک ماه قبل از شهادت شهید کشوری در تماس تلفنی که داشتیم به من گفتند اگر میخواهی میتوانی به اینجا بیایی که من از این موضوع استقبال کردم چراکه فکر میکردم اگر جنگ و سختی برای ایشان هست باید برای من هم باشد.
همسر شهید کشوری با اشاره به اینکه شهید احمد به دلیل روحیه انقلابی و مکتبی که داشت شجاع بود و از خطرات استقبال میکرد، تصریح کرد: شهید احمد شب قبل از شهادت گفت که میخواهد هواپیمای دشمن را بزند.
وی ادامه داد: من تعجب کردم و پرسیدم بالگرد با هواپیما چه مناسبتی دارد که ایشان در پاسخ گفت: من برنامهریزی کردم و فردا یک هواپیما را میزنم.
حاجیهخانم سیلاخوری بابیان اینکه خیلی اضطراب داشتم چراکه مطمئن بودم شهید به استقبال خطر میروند، اظهار کرد: شهید به دنبال کارهای نشدنی بود.
وی افزود: شهید باروحیه دلسوزانهای که نسبت به دوستان داشتند همچنین باروحیه حقطلبی و حقجویی که در شهید احمد بود کمتر کسی بود که با شناخت او جذب صفات بارز شهید کشوری نشود.
همسر شهید کشوری با اشاره به اینکه خانواده شهدا بهترین داشته و عزیزترین کس خود در راه خدا و اسلام برای تقویت نظام جمهوری اسلامی دادند، تصریح کرد: روحیه حقطلبی، حقجویی و ولایت مداری ما به خاطر پشتوانه محکمی به نام اسلام و ولایتفقیه است.
وی ادامه داد: مطمئن هستم اگر شهدا و شهید احمد دوباره برگردند بازهم به همان مسیر خود میروند و خانواده شهدا هم حاضر هستند در این راه از عزیزان خود بگذرند.
حاجیهخانم سیلاخوری با بیان اینکه شهید همیشه فیلمهای خانوادههای شهدا رانشانم میداند و از من میخواستند بعد از شهادت من شما اینگونه رفتار کنید، اظهار کرد: شهید احمد میخواست ما روحیه داشته باشیم البته خدا آن صبر را بعد از شهادت ایشان ایجاد کرد.
وی افزود: در آن دوران شهید تمامی وسایل نجاری را تهیهکرده بود و ملزومان چوبی مثل کتابخانهای برای خود، تخت و ننو برای بچهها را خودشان درست کردند.
همسر شهید کشوری در پایان با اشاره به اینکه شهید کشوری علاقه بسیاری به ورزش داشتند بعد از ازدواج لوازم کامل ورزش و بدنسازی را خریده بودند و هرروز با تمام گرفتاریهایی که داشتند ورزش میکردند، تصریح کرد: همانطور که رهبر عزیزمان به ورزش، تهذیب و تحصیل تأکید داشتند من تمام این موارد را در شهید کشوری میدیدم. انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۹۱۸۹۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دستور ساواک برای بازرسی از عروس امام
فرزند آیتالله مرتضی حائری یزدی (و نوه مؤسس حوزه علمیه قم)، عروس امام خمینی(ره) و همسر آیتالله سید مصطفی خمینی که همراه پدرش در تبعید بود و در تبعید شهید شد؛ هر کدام این نسبتهای خانوادگی کافی بود تا معصومه حائری یزدی تحت نظر و مراقبت ساواک باشد.
به گزارش ایسنا، به نقل از پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ معصومه حائری یزدی که روز پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۸۶ سالگی درگذشت و پیکر ایشان روز هشتم اردیبهشت پس از تشییع در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) در بقعه شیخ فضلالله به خاک سپرده شد.
محل دفن ایشان از این جهت نمادین است که بقعه شیخ فضلالله نوری در سالهای دور محل ملاقات امام خمینی(ره) و آیتالله شیخ مرتضی حائری یزدی بود که به جز همکاری در هیأت مصلحین حوزه، هر روز هنگام غروب آفتاب آنجا با هم گفتوگو میکردند.[1]
ازدواج مصطفی و معصومه در سال ۱۳۳۳، پیوند دو خاندان خمینی و حائری یزدی بود؛ این زندگی مشترک پس از ده سال با تبعید حاج مصطفی خمینی همراه پدر، وارد مرحله تازهای شد و تا زمان شهادت همسر در اول آبان ۱۳۵۶، معصومه حائری بارها برای دیدارش به نجف رفت و برگشت.
یکی از سندهایی که در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی وجود دارد (شماره پرونده ۳۹۲) ، موافقت اداره کل سوم ساواک با درخواست معصومه حائری برای صدور گذرنامه جهت مسافرت به عراق را نشان میدهد.
طبق این اسناد، شهربانی کل کشور در نامهای محرمانه از ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور درباره تقاضای صدور پروانه خروج از کشور استعلام میگیرد:
«شهربانی کل کشور
تاریخ ۴۶/۶/۱۳
از شهربانی کل کشور (اداره اطلاعات)
به تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور
درباره معصومه حائری یزدی فرزند مرتضی شناسنامه ۶۹۲۳۵ قم متولد ۱۳۱۷
نامبرده بالا طی تسلیم شرحی اعلام نموده مدتی قبل برای دیدار بستگان خود از عراق به ایران مراجعت و جهت بازگشت به کشور مزبور به منظور ملحق شدن به همسرش حاج سیدمصطفی خمینی تقاضای صدور پروانه خروج نموده است. خواهشمند است دستور فرمائید نسبت به انجام درخواست مشارالیها نظریه اعلام دارند.
رئیس شهربانی کل کشور . سپهبد مبصر از طرف سرتیپ صمد پاکپور»
اداره کل امنیت داخلی ساواک در گزارشی خیلی محرمانه دستور میدهد که ضمن موافقت با عزیمت عروس آیتالله خمینی در موقع خروج او بازرسی بدنی شود:
«سازمان اطلاعات و امنیت کشور
تاریخ: ۴۶/۶/۱۹
گزارش
درباره: بانو معصومه حائری یزدی (همسر مصطفی خمینی فرزند آیتالله خمینی)
محترماً به عرض میرساند شهربانی کل کشور صلاحیت مشارالیها را جهت صدور پروانه خروج به مقصد کشور عراق از ساواک استعلام نموده است.
با توجه به اینکه همسر مشارالیها در عراق بسر میبرد و قبلاً هم با عزیمت او موافقت گردیده در صورت تصویب ضمن موافقت با عزیمتش در موقع خروج او از مرز ضمن بازرسی وسائلش توسط بانوئی بازرسی بدنی هم انجام شود.»
در نهایت اداره کل سوم ساواک با سفر او به عراق موافقت میکند:
« سازمان اطلاعات و امنیت کشور
از اداره کل سوم
به مدیریت کل اداره نهم (۹۱۱)
درباره: معصومه حائری یزدی فرزند سید مرتضی
بازگشت ۹۱۱/۷۸۶۹-۴۶/۶/۱۸
عزیمت مشارالیها به کشور عراق از نظر این اداره کل بلامانع است.
مدیرکل اداره سوم. مقدم۴۶/۷/۱»
رفتوبرگشت همسر سیدمصطفی خمینی به ایران در سالهای بعد هم از سوی ساواک تحت نظر بود؛ یکی در سال ۱۳۵۵ گزارش ساواک قم درباره سفر بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) با معصومه حائری یزدی (همسر مصطفی خمینی) و نوههای ایشان از عراق به تهران و قم به منظور دیدار اقوام.
در این گزارش با موضوع «ورود همسر و عروس خمینی به ایران» آمده است: « روز پنجشنبه ۳۵/۴/۳ همسر خمینی به اتفاق عروسش (همسر مصطفی) و نوههایش از بغداد وسیله هواپیما وارد تهران شدند. همسر خمینی به منزل پدرش رفته و چند روزی برای دیدن خویشاوندانش در تهران خواهد ماند ولی همسر مصطفی (عروس خمینی) به قم آمده و به منزل آقا مرتضی حائری وارد شده است. همسر محمدعلی موسوی که دختر آقای بنابی است و در نجف با عروس خمینی سابقه دوستی داشته در قم به ملاقات ایشان رفته بود و از قول وی نقل میکرد که آقای خوئی اخیراً که خواست درس شروع کند کسی را نزد آقای خمینی فرستاد و از ایشان صلاح کرد و به صلاح آقای خمینی درس را شروع کرده است لکن خود خمینی تاکنون درس شروع نکرده و از وضع آنجا بسیار ناراحت است. وی افزوده بود که وضع آخوندها در نجف فعلاً تا حدودی خوب است و افرادی که از طرفداران خمینی هستند به هیچ وجه مورد تعرض حکومت واقع نمیشوند بلکه از دیگران آزادتر زندگی میکنند ولی حوزه نجف بسیار محدود شده است و اضافه کرده بود که محمدعلی منتظری هم در نجف است و اکثراً به مسافرت میرود.
نظریه شنبه - نظری ندارد.
نظریه یکشنبه - مفاد گزارش صحیح است. همسر مصطفی خمینی دختر آقای مرتضی حائری است که به منطور دیدن والدین و خویشاوندانش به ایران مراجعت کرده و به قم آمده. ضمناً همسر خمینی هم دختر ثقفی است و والدینش در تهران سکونت دارند. نامبرده مسلماً پس از مدتی طبق معمول به منظور دیدن فرزندانش به قم خواهد آمد.
نظریه دوشنبه - نظریه یکشنبه مورد تایید میباشد. ضمناً دو برگ فتوکپی نامه خمینی و همسرش که برای دخترشان به آدرس قم ارسال شده جهت مزید استحضار به پیوست تقدیم میگردد.
نظریه سهشنبه - مفاد گزارش خبر و نظرات داده شده مورد تائید است.»
چند ماه پس از شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی، اداره کل سوم ساواک در ۲۲ تیر ۱۳۵۷ از ساواک اراک برای تحقیق در زمینه بازگشت فرزند و همسر او به قم استعلام کرد: «طبق اطلاع نوه خمینی به نام حسین مصطفی خمینی فرزند مصطفی به اتفاق مادرش به ایران عزیمت و گویا در قم سکونت دارد. سریعاً در این زمینه تحقیقات لازم معمول نتیجه اعلام - ثابتی
گیرنده - سازمان قم جهت اقدام لازم و اعلام نتیجه»
سه ماه بعد نمایندگی ساواک در کویت در گزارشی خیلی محرمانه، منشأ تأیید نگرانی آیتالله شهابالدین مرعشی نجفی و علمای تهران و قم از محاصره منزل امام خمینی توسط دولت عراق را «همسر مصطفی مرحوم» عنوان کرد:
«موسویان ضمن یک تماس تلفنی با شیخ فتوت در کویت به او گفته آقایان نجفی مرعشی و چند تن از علماء در تهران و قم اطلاع پیدا کردهاند که منزل آقا (خمینی) را دولت عراق محاصره کرده و آقایان ناراحت هستند. شما تحقیق کنید و نتیجه را به ما بگوئید. شیخ فتوت هم کوشش کرد که مستقیما با منزل خمینی تماس بگیرد ولی نتوانست و سپس به منزل پسرش مرحوم مصطفی تلفن کرد و عروس خمینی موضوع را تأیید و اضافه نمود که آقا برای نماز و زیارت به حرم میروند ولی خیلی از این وضع ناراحت هستند و دولت عراق تحت عنوان محافظت از آقا این کار را میکند اما چون اعتراض کردهاند قرار است تا فردا مأمورین را بردارند و لذا فردای روز بعد شیخ نامبرده تلفن کرده و متوجه شده که منزل از محاصره خارج شده است.
نظریه منبع - زمانیکه مصطفی خمینی زنده بود شیخ فتوت به لحاظ روابط و آشنایی قبلی با او از قم به منزل آنان در عراق میرفت و با این لحاظ عروس خمینی او را کاملا میشناسد و مطالبی را که میگوید صحت دارد.
نظریه ۱ - مفاد گزارش و نظریه منبع صحت دارد.
نظریه ۲- نظریه ۱ مورد تأیید است.»
انتهای پیام